نقد ها را اگر عیاری باشد
اسدالله جعفری	اسدالله جعفری

 

 

جواب عتاب آلود دکترخاکستر از هامبورگ

عزیز !بعد از سلام واحترام.

بسیار خوش حالم که آن عزیز بر آن نوشته گوشه ی  چشم عنایتی داشته است واین قابل تقدیر وتشکر می با شد.

شما ی عزیز نوشته اید:

جزمیت گرایی شما با آن باور هایتان ,ماهیت همزیستی و گسترش گفتمان دینی ـ مدنی را آشفته میکند,وقتی میبینم مفهوم\"زن مدرن\"راباباورهای دینی میسنجید.

زن مدرن مفهومی ندارد ,جز گسترش بیهوده گی مفهوم توضیحی \" طبعیت جنسی\" ,یعنی ساختار فیزیکی یا دقیقتر\"تیوری عضله\" ,که در دید پست مدرنیستی به یک بحث تجریدی مبدل شده است.گسترش ظرفیت های مهارتی زنان ,توجیه کننده قابلیت های مردان نیست.

نمی میدانم  بر کشف پیغمبرانه ی تان بخندم ویابگریم ؟شما از نوشته ی من شیر بی یال ودمی ساخته  اید که به فرموده مولانای بزرگ چنین شیری را خدا هم نیافریده است.

راستی جزم اندیشی دینی  یعنی چه؟اگر شما حق دارید هر نوشته ای را که نفهمیدید ویا از آن خوش تان نیامد ،انگ جزم گرای بزنید .آیا دیگران همین حق را ندارند؟در این صورت چیزی بنام معرفت بشری پدید نخواهد آمد.و این همان سخنی مفتی است که اگزیستانسیالیست ها وبت برگ آنان سار تر می زد که:معیار حق وباطل انتخاب شخص انسان است .

این سخن سار تر گریبان خود او را نیز می گیرد، درجای که اگر کسی به این انتخاب برسد که همه ی انسان های روی زمین را نابود کند .سارتر نمی تواند به او بگوید که شما اشتباه می کنید. چراکه خود او می گوید حق وباطلی جز انتخاب خود شخص وجود ندارد. پس او به این انتخاب رسیده است که همه انسان های روی زمین را به شمول جناب سارتر نابود کند.وطبق سخن خود سارتر انتخاب او حق است.

چنانکه شما به منتقد خود نمی توانید بگویید شما سخنی نادرست می گویید. چرا که خود شما قبلا راه تحکم را در پیش گرفته اید.

من به این سخن خواهر نیلاب سلام (گاهی که جامه ای مطالعه ای مان را در نوشتاری به بر میکنیم، نباید بر آن منت «کی نوشته» ، بل  «چی نوشته»  را گذاریم. تمرکز و سپس سخن زدن بر سر « از کی است»  به جای «محتوا چی دارد؟»)فوق العاده احترام قائلم وبه خودش نیز بخاتر این سخن حق، بسیار احترام دارم چون این سخن، سخن حکیمانه است ودر متون دینی داریم که حکمت گمشده ای مؤمین است واو را در هرجاوبه دست هرکسی دید برمی گیرد.

اما اینکه نوشته اید:

ماهیت همزیستی و گسترش گفتمان دینی ـ مدنی را آشفته میکند,وقتی میبینم مفهوم\"زن مدرن\"راباباورهای دینی میسنجید.

در جواب سخن شما همان سخن خواهر، سلام ،کافی است .

اما نمی دانم چرا از از باور های  دینی گریزانید ؟شما اگر اهل اندیشه وفکر باشید نبا ید به گوینده سخن کار داشته باشید وبه این که سخن در قالب کدام باور وعقیده مطرح شده است .بلکه وظیفه شما بعنوان یگ صاحب فکر واندیشه این باشد که این سخن بامنطق وحقیقت می سازد یانه واگر با منطق وخرد وعمومیت تفکر عالی بشری مخالفت ندارد آن را بپذیرید واگر مخالف عقل ومنطق بود نباید آن را قبول کنید.

فیلسوف نامی اسلام وفرزند بلخ کهن، ابو علی سینا در کتاب گرانسنگ الاشارات والتنبهات می گو :هرکس سخنی را بدون دلیل بپذیرد او از جرگه انسانیت خارج شده است.

به بخشی از سخنان خود توجه فرمایید:

  دبد گاه خانم سلام ,بار عام نگری دارد وتعمیمت ویژه فمینیستی کمتر مجال بحث بوده است,اما کی نمی دادند ,سنتی نگری شما در قالب دریافت های دینی ,ماحصل سازش سنتی ـ دینی ,یعنی\"نوگرایی دینی\"نیز گره گشا ه نیست , هنجا ر های ماهیتی همزیستی با \"نوگرایی دینی\"هنوز مفهومش را نیافته است.

چرا وبه چه دلیل نوگرای دینی گره گشاه نیست؟

اگر سخن بطور تحکمی وزور گویانه باشد نه بر معیار منطق وعقل یگ فرد ی دین دار هم می تواند حکم کند که اندیشه ی غیر از اندیشه دینی باطل است وسراب .

 اما هیهات که یگ انسان دین دار از جاده عقل ومنطق به کژ راهه های سفسطه ومغالطه در غلطت مگر این که او انسانی باشد که خود را معیار حق وباطل بداند وچنین انسانی ارزش آن را ندارد که بر او نام انسان بر نهیم تا چه رسد به این که او را انسان مؤمین به دین آسمانی وتوحیدی بدانیم.

 

واین سخنی شما:

 چیزی بنام \"فمینیزم اسلامی\" بار معنایی عام نیافته است ,هنوز زود است که فمینیزم اسلامی ,که هنوز نامش را نگرفته ,برآشتفته شدید ,درونمایه اش شکل بگیرد و اعتراض کند.شما \"گمانه زنی\" را با \"جهان واقع ,انگاره ذهنیتی ـ دینی داده اید,تسکره تعزیز بدست,از اعلامیه جهانی حقوق بشر نیز نام گرفته اید.

گفتم که شما از نوشته ی من شیر بی یال دم ساخته اید. شیری که به فرموده مولانای بزرگ خدایش هم خلق نکرده است.

من سخنی نفیاو اثباةدر باره فمنیسیم نگفته ام تا چه رسد به این که راجع به فمنیسیم اسلامی سخنی گفته باشم .

اما راجع به فمنیسیم اسلامی واین که اصلا فمنیسم اسلامی داریم یانه ؟

این بستگی به تعریف شما  از فمنیسیم دارد تاتعریف چه باشد.چون بنده نمی دانم شما چه تعریفی از فمنیسیم وچه ذهنیتی از اسلام دارید؟  نمی توانم دراین رابطه سخنی بگویم واین موکول است به جواب شمای عزیز ویا جواب خواهر گرامی مان نیلاب سلام.

واما این بخشی از جوابیه عتاب آلود شما:

آگاهی زدایی زنان آشکارا مفهعوم سلطه مردانه رامیدهد,پرخاش.....

مگر من نگفتم که تعلیم وتربیت حق ذاتی یگ زن است واین حق ذاتی را هیچ کسی نمی تواند ازاو بگیرد .

من به عرض رساندم که ما سه نوع حق داریم ودر حق ذاتی ویا بتعبیر رایج تر حقوق بشر بین هیچ موجود از موجودات حق بر تری وجود ندارد .ودر اینجا این نکته را اضافه می کنم که حتا عقیده وتقوا هم نمی تواند بر کسی برتری حقوقی اجاد کند وفقط برتری معنوی پدید می آورد نه برتری حقوق مدنی.

اما سخن آخر

شما به هرانچه به آن عقیده دارید ،یگ باردیگر به سخن خود با دقت نگاه کنید:

 

 گفتمان صدو چند ساله تجدد و دین هنوز در شما مفهوم نیابیده.

شما از طرفی چیزی بنام دین ونو گرای دینی را قبول ندارید واز طرفی هم مرا متهم به بی اطلاعی از گفتمان صدو چند ساله تجدد ودین می کنید.تناقض تا به این روشنی را چگونه توجیه می کنید ؟وهیچگونه دلیلی نیاوردید که چرا من از گفتمان صدو چند ساله تجدد ودین بی اطلاعم.علا بر این که واژه ی گفتمان از نظر معادل سازی یگ اصطلاع غلط است .

در پایان باردیگر از توجه شما به نوشته این کوچک ترین بنده ای از بندگان خدا تشکر می کنم .ومنتظرم که تعریف شما از فمنیسیم واسلام چیست.تا این گفت وگوی علمی ودوستانه ادامه یابد.

 امید وارم که خواهر نیلاب سلام هم در پاسخ این برادر کوچک خود نوشته ای ار سال دارد.

 لازم تذکر است که من به تمام سخنان خواهر سلام،نفیا واثباة جواب نداده ام وجواب آ ن موکول به پاسخ خواهر گرامی ما است.

 

 

 

 

 

 

 


October 22nd, 2007


  برداشت و بازنویسی درونمایه این تارنما در جاهای دیگر آزاد است. خواهشمندم، خاستگاه را یادآوری نمایید.
 
شعر،ادب و عرفان